محمد جعفر صادق خياط

او در خانواده اي كه از پايگاه اجتماعي در خور توجه بوده است بزرگ شده است پدر او حاج جعفر خياط شاعر معروف كه جند بار در زير شكنجه وازار زندان رژيم صدامكه اثارش هنوز در بدن او باقي مانده قرار گرفته او در سال 1955م در شهر تسعين يكي از حومه هاي استان كركوك چشم به جهان گشود ودر بغداد در اموزشكده اداري تحصيلات خود را به پايان رساند ودر سال 1980م در نيمه ماه مبارك رمضان پس از اتهام به مخالفت با حكومت صدام او را دستگير كردند وجلادها از نشان دادن انواع شكنجه كه در اثرش دست وپاي خود را فلج شد دريغ نكرده اند سپس يك كبسول گاز روي كردنش گذاشتند وفرمان خيزش يك مسافت دراز به او دادند وتحمل نكرد وجان خود را از دست داد وبه شهادت رسيد.

شهيده عواطف مشهداني

در بغداد نشات گرفت او22 سال عمر دارد ودر سال سوم دانشگاه مي باشد او همراه با همسر شهيدش علي ناصر حياوي كه در شرايط بسيار بغرنج ومملو از پيگيريهاي امنيتي باهم ازدواج كردند زندگي زناشوءي اي دو جز چند ماهي ادامه نيافت كه گرگان وحشي ودرنده سازمان امنيت عمومي اين دو همسر را در سال 1982مدستگير كردند.

او تازه باردار بود وچون مي دانست وسايل شكنجه يك زن متاهل بيشتر رواني تا جسدي بارداري خود از افسر مسوول شكنجه اش را پنهان نمود اما عليرغم اين شكنجهاي وحشيانه جنين انچنان در رحم مادر پايدار ماند همانند پايداري خود مادر در زير شكنجه دستان وحشي مزدوران رزيم انچنان با جسد پاك عواطف بازي كرد كه حتي درندگان وحشي جنگل از انجام اينگونه كارها شرم وحيا مي كنند.

شهيده رنج ودرد بارداري را در زير سوط جلادهاي مزدور با تمام سختي تحمل مي كرد تا اينكه موقع زايمان سر رسيد ودعاء به دنيا امد( مولود عواطف) چند ماه پس از زايمان مزدوران عواطف را به دادگاه انقلاب (ثوره) منتقل نمودندكه حكم اعدام بصورت دار زدن در انجا صادر شد وفي الفور به زندان ( الرشاد)كه در انجا طفل شيرخوار خود به خانوا ده اش تسليم كرد منتقل كردند ودر اغاز سال 1983معواطف را با يك ماشين مخصوص وبا فرمان جلاد ستمگر كه ابو سمير نام داشت راهي زندان ابو غريب كردند كه در انجا با طنابهاي دار كه مزدوران وحشي براي او نصب كردند انس گيرد در اينحال پرده ازكامي كه هرگز از لعن ستم وستمگران خاموش نشده بود پائين امد.

اصلى    خاطرات دردنا ¥    ميهمان ماه   دور از نظران  

  جلادان   آيامى دانيد   دريچه اى به سياه چاله   ارتباطات    

1